سلام
امروز بدترین روز تو دنیام بود.ااااااااااااااااه.به خاطر یه دوروغایی که بهم گفتن.البته فقط یکی میدونه. فک کردن من خرم.
راستی یه چیز بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟امتحانم تمومید.یعنی فردا داریم به خانوم گفتم از چند نفر گرفت.از منم گرفت ولی باید الکی بریم تخته رو نیگاه کنیم.
نه درس داریم نه امتی.ای بابا.چه کاریه نریم دیگه.زور کرده معلممون
فقد اومدم بگم برام دعا کنین دیگه دروغ نگن بهم.درکـــــــــــــــــــــــــــــم کنین
بای
پ.ن:البته یه نفر یواشکی لو داد.منم رو در رو شدم گفتم خیلی ضایه حرف زدین همه رو هم قبلا فهمیدم